* * *
سرزنشکردن یکجور بهانهتراشی است
برای چیزی که داری یا نداری، دیگران را سرزنش نکن. وقتی دیگران را برای موقعیتی که درگیرش هستی سرزنش میکنی، مسئولیت خودت را در مقابل مشکلات انکار میکنی. سرزنشکردن هم یکجور بهانهتراشیدن است و بهانهتراشیدن، اولین قدم شکستخوردن.
مشکل و ترس که ترس ندارد
اگر میشد که هرکسی مشکلاتش را یکجا جمع کند و به تو نشان بدهد، مطمئن باش آنوقت مشکلات خودت را سفت میچسبیدی! مشکلات و ترسهایت را در آرامش بپذیر و از آنها فرار نکن. مهم نیست که چهقدر قوی یا بزرگ بهنظر میرسند؛ بهترین راهحل، رودررو شدن با آنها است.
سرزنشکردن یعنی زمینخوردن
هیچچیز بدتر از سرزنشکردن خود، تو را به زمین نمیزند. ذهن و مغز، وسیلهی فوقالعاده و شگفتانگیزی است، اما اگر از آن بهشکل غلط استفاده کنی، میتواند بسیار مخرب باشد. ما معمولاً توی دل و ذهنمان با خود صحبت میکنیم، اما همیشه و بهشکل خودآگاه از حرفهایی که با خود میزنیم یا تأثیرهای متنوع و گستردهای که بر خود میگذاریم، آگاه نیستیم.
نقدکردن دیگران بیفایده است
فکرها و حسهای منفی تو دربارهی کاستیهای دیگران، بهمرور دنیای شاد تو را سیاه میکنند. وقتی واقعاً با عیبها و نقصهای خودت کنار بیایی و آنها را ببینی، آنوقت از دیدن ضعفهای دیگران، کمتر اذیت میشوی.
غیرقابل کنترل، غیرقابل کنترل است
اگر از آن آدمهایی هستی که سعی میکنند همهچیز را تحت کنترل داشته باشند و نگران چیزهایی هستی که نامنتظره یا غیرقابل کنترلاند، در واقع مقدمات یک زندگی سخت و ناامیدانه را فراهم کردهای. بعضی از چیزها خارج از اختیار، کنترل و توان ما هستند، اما تو میتوانی انتخاب کنی که چهطور نسبت به آنها واکنش نشان بدهی. بهترین واکنش این است که کاری به کار غیرقابل کنترلها نداشته باشی و انرژیات را روی چیزهایی متمرکز کنی که در توان و کنترل تو هستند.